You are the visitor number:
I am Payam Abdollahi from Iran and this site is designed for introducing my band named RESPINA and gathering the feedback from those who like or dislike our music.so thank you for spending your time listening and evaluating our music.
Respina at Farabi Hall
Shadi Vatanparast (TA), August 13, 2003 ,Rock band Respina will perform at the Art University's Farabi Hall, the main venue for young alternative music bands, 20-22 August. In an email, the band representative, Payam Abdollahi explained,Respina is going to perform under another name because of the problems that a band with the same name has caused.The band's new name is JABIZ.
Band members are currently: Payam Abdollahi on keyboard and vocal, Sasan Izadkhast on electric guitar and back vocals, Pejman Izadkhast on bass and guitar, Amir Rashidi Nejad on rhythm and lead guitar, Majid Abdoli on drums, Ardeshir Hamedani on keyboard and piano. Abdollahi goes on to say, This concert will be our last concert with the current members because Sasan, our guitarist, is going abroad for at least one year. So, our next concert will be a little different.Tickets are available in Beethoven music center(6464053)EXPIRED .for more info pls go to http://www.respina.persianblog.ir(It is now writing about general subjects in Persian)
During the last 10 years ,RESPINA disbanded however not officially .the members separated due to their financial needs which were not supported under the activities of a musical band. Their grown up needs and responsibilities against their families were enough to push them individually toward their personal skill according to their academic study mainly engineering which were more successful in the market. Some of them like Amir Rashidi and Ardeshir Hamedani stayed on music industry in categories of Sound engineering and teaching.Majid Abdoli moved to Netherland .Sasan Izadkhast returned from South Korea although he Played on Payam and Amir arrangements on the first album of RESPINA named "Bad-e-Noroozi" before leaving IRAN . The album never published but one of its track named "IN KIST" participated in an internet musical competition in IRAN and reached to no.#11 by voters in 2004.
Nowadays Sasan,Pejman and their elder brother Soheil are working on a fun based family band called GHOGHNOOS .Amir Rashidi is working in an internet marketing company with some now and then musical works as composer and arranger. Ardeshir Hamedani is teaching piano in an musical school.Payam abdollahi is working mainly in his engineering field as a civil engineer and as a hobby sometimes makes music, arranges and sometime write lyrics. He tried with different people to make another band and work on new musical taste but it has been unsuccessful till now.
It has been several years since the last update that dear Pejman immigrated to Canada and my dear friend Majid also immigrated to Holland. In the last attempt for an artistic collaboration in 2015,Sasan, Payam, Amir Rashidi in collaboration with an old friend named Meysam Ashrafi and a new friend who we met through social media named Amin Badiei worked on a series of sasan works. It ended with a small performance called "The Other" on July 16, 2016 at Cafe Tek (which used to have the name Lucky Clover Cafe) with The artistic management of Mr. Kamiar sheikh, but after a while, with the arrival of 2017, unfortunately, the rehearsals were not followed due to the personal problems of the members.
با توجه به اینکه امکانات تایپ فارسی به تازگی در این سایت افزوده شده است توضیحات ترجیحا
به زبان فارسی ارایه خواهند شد .
هسته اولیه این گروه در سال 1371پی ریزی شد زمانی که امیر حسین شیخوند ،ساسان ایزدخواست و پژمان ایزدخواست در زیر زمین منزل امیر حسین مشغول کاور کردن کارهای نوازندگان و خوانندگان محبوبشان در دنیای راک بودند و در این میان به دنبال نوازنده کیبورد می گشتند . پیام عبداللهی که در این زمان سرباز بود از طریق یک دوست مشترک به نام کیوان میررحیم که از هم دانشگاهی ها و هم دوره ای های امیر در دانشگاه تبریز بود باعث این آشنایی بود و جرقه این دوستی با دعوت پیام برای حضور در جلسه تمرینی در زیر زمین امیرحسین زده شد و با اضافه شدن سیاوش مازوچیان دوست دیگر کیوان بعنوان شاعر و نوازنده سازهای ضربی حالت جدی تری گرفت و این تمرین ها بعلت مشکلات جا و مکان از منزل امیر به زیر زمین ساسان و پژمان انتقال پیدا کرد جایی که یک درام قدیمی که بجا مانده ار روزهای علاقه برادر بزرگتر ساسان و پژمان به نام سهیل در آنجا انتظار یک علاقمند نوازندگی درامز به نام سیاوش را می کشید. این زمان با کارهایی از پینک فلوید ،جوساتریانی و سانتانا ادامه پیدا کرد و کم کم این گروه داشت جسارت ساختن ملودی های شخصی اش رو پیدا می کرد تا روزی که سیاوش ترانه سایه امید رو بر روی ملودی از ساسان ساخت و این نقطه عطفی شد برای فعالیت گروه که بتوانند خودشان را بعنوان مولف و سازنده آهنگ باور کنند . آهنگ بعدی ساخته امیر حسین بود با نام شبنم با شعر دیگری از کار مشترک امیر و سیاوش ....و با همکاری دوست دیگرشون به نام کامران علیدوستی و در زیر زمین منزل آنها اولین ضبط کارهاشون شکل گرفت و دو آهنگی که ذکر آن رفت بر روی نوار کاست ضبط شد .این روزگار زمانی است که زیر زمین واقعا معنی و مفهوم خودش رو داشت و تنها به معنی موسیقی غیر مجاز نبود بلکه واقعا در زیر زمین شکل می گرفت.
قدم بعدی این بود که تلاشی برای برگزاری کنسرت صورت بگیره .....مراجعات بسیار به فرهنگسراهایی که از پس دوران شهردار جدید تهران یعنی غلامجسین کرباسچی شکل گرفته بود شروع شد و همه دوست داشتند نوار دمویی از کار گروه داشته باشند ......این قضایا ادامه داشت تا جایی که امیرحسین مشغولیت های دیگری در زمینه ساخت زیور آلات نقره پیدا کرد مدتی گروه حالت غیر فعال به خودش گرفت تا با جمع شدن مجدد ساسان ، پژمان ، پیام و امیر رشیدی این بار کار در منزل امیر رشیدی ادامه یافت در این میان اشخاصی آمدند و رفتند ولی هسته اصلی همین ها بودند تا روزی که استاد قدیمی درامز سهیل یعنی مجید عبدلی از راه رسید و در تمرینی که بچه ها داشتند سولویی اجرا کرد که همه را مجذوب خودش کرد و در کمال ناباوری دعوت بچه ها را برای پیوستن به گروه قبول کرد . از این به بعد تمرین ها با مشخص شدن رپرتواری برای موسیقی بی کلام و پیگیری پیام برای دریافت مجوز از وزارت ارشاد همراه شد .
کم کم داشت جوی برای ارایه موسیقی باز می شد که با رونق گرفتن موسیقی پاپ در سال 1376 و از راه رسیدن دولت جدیدی که نام اصلاحات رو یدک می کشید امیدهایی در دل های موزیسین های جوان که راه موسیقی سنتی را دنبال نمی کردند پا گرفت .
پیام توانست برای سه شب در تابستان سال 1377 در سالن فارابی دانشگاه هنر مجوز بگیرد .....آرزوها داشتند پاشون رو روی صحنه می گذاشتند ...برای این برنامه موسیقی بی کلامی از ساتریانی ، سانتانا ، جیپسی کینگز، کویین ، و یکی دو کار ساخته شده توسط گروه مجوز گرفت که بسیار موفق بود و تماشگران زیادی را به صحنه کشاند از جمله آقای بهروز افخمی کارگردان که برای فیلم شوکران خودش به دنبال صحنه اجرای موسیقی می گشت و برای جلب مخاطب چه بهتر از چیزی که باب دل جوان های آن موقع بود یعنی موسیقی پاپ تازه مجوز گرفته و علیرغم اینکه به سرپرست گروه قول داده بود از موسیقی برای صحنه هایی که موسیقی را تخریب نکنه استفاده نشه ......صحنه اجرای موسیقی کلاسیکی که توسط پژمان اجرا می شد در صحنه ای از فیلم شوکران جا گرفت که هدیه تهرانی و فریبرز پور عربی که به دنبال روابط صبغه ای خودشان بودند برای شب گذرانی به کنسرت می روند و بعد از لحظاتی با اعتراض هدیه تهرانی که " من از این بهتر می زنم ...صحنه ترک می شود.( ممنون آقای کارگردان) ت
کنسرت با همین فرمت با ر دیگر در اواخر تابستان تکرار شد و بعد به دعوت شخصی از گرگان ، گروه رهسپار کنسرت در گرگان و اولین اجرای بیرون از تهران خودشان در تالار سردار اسعد گرگانی می شوند ........اجرای بسیار موفقی که در گرگان بسیار صدا کرد و فردا کنسرت اعضای گروه در سرتاسر شهر مثل نوازندگان جبپسی کینگر معروف بودند سفری بیاد ماندنی که با قطار انجام شد و سرتاسر آن از تهران تا گرگان همراه با خاطرات خوش بود .
در سال 1382 امیر و پیام به تنظیم آهنگ های رسپینا در قالب آلبومی به نام " ابادنوروزی "پرداختند که هرگز منتشر نشد .علیرغم سفر یکساله ساسان گیتاریست گروه به کره جنوبی ، قبل از سفر توانستند گیتارهای کارها راضبط کنند و در زمستان 82 یک کار از این آلبوم به نام " این کیست"در مسابقه اینترنتی که مجله الکترونیکی تهران اونیو با کمک چند استودیو موزیک برپا کردند شرکت کردند وتوانستند رای یازدهم را از رای دهندگان این مسابقه دریافت کنند .
در 10 ساله گذشته ، گروه رسپینا اگرچه رسما نه ولی در حقیقت از هم جدا شده اند . با مرور زمان و با پا گذاشتن هر کدام از اعضا به دوران میانسالی که نیازهای خانوادگی جدیدی را از لحاظ مالی متوجه آنها می کرد که موسیقی و امکانات رسپینا جوابگوی آن نبود به رشته هایی که بصورت دانشگاهی در آن تحصیل کرده بودند و شرایط امرار معاش بهتری داشت کشیده شدند . این واقعیتی است که در وضعیت فعلی موسیقی کشور و با شرایطی که بر موسیقی ا ز نوع رسپینا حاکم بود اگر موقعیت و یا شرایط بهتری برای درآمد و تحصیل شرایط اقتصادی بهتری داشتی قطعا موسیقی در درجه دوم اهمیت قرار می گرفت و با گذر زمان و حرفه ای شدن اعضای در کارهای شخصی خود بالطبع وقت و زمان لازم برای پرداختن به موسیقی آن هم در بستر یک گروه که قطعا هماهنگی چند نفر با هم را می طلبد سخت تر و گاه امکان ناپذیر می شد.درحال حاضر به جز مجید عبدلی که به هلند مهاجرت کرد ، اردشیر همدانی که به تدریس پیانو اشتغال دارد و امیر رشیدی که با مشغول بودن در زمینه خرید و فروش های اینترنتی گهگاهی به صنعت موسیقی و ساخت وتنظیم موسیقی نیم نگاهی دارد مابقی بچه ها شامل ساسان ،پژمان و پیام به کار مهندسی مشغول هستند . در این میان ساسان و پژمان با همراهی برادر بزرگترشان گهگاهی در زمینه یک گروه خانوادگی و برای بیشتر سرگرمی به تمرین با هم در قالب گروهی به نام ققنوس می پردازند .پیام عبداللهی گهگاهی به ساخت و تنظیم آهنگ برای علاقه شخصی خود می پردازد و در مواردی هم به گفتن ترانه می پردازد با وجود تلاش های مکرر او برای همکاری با عده ای دیگر و شروع یک گروه موسیقی با طعم و لهجه دیگر هنوز این تلاش ها به ثمری نرسیده است
چند سالی است که پژمان عزیز از آخرین آپدیت به کانادا مهاجرت کرده اند و دوست عزیزم مجید نیز به هلند مهاجرت کرده اند . در آخرین تلاش برای یک همکاری هنری در سال 1395 ساسان ، پیام ، امیر رشیدی با همکاری یک دوست قدیمی به نام میثم اشرفی و یک دوست جدید که به مدد دنیای مجازی با یکدیگر آشنا شدیم به نام امین بدیعی کار بر روی ابتدا یک مجموعه از کارهای ساسان که تماما ترانه و آهنگ از او بوده است شروع شد و منجر به یک اجرای کوچک با نام "دی آدر "در 16 تیر 1396در کافه تک ( که قبلا نامه کافه لاکی کلاور داشت ) با
مدیریت هنری آقای کامیار شیخ شد ولی پس از مدتی با ورود با سال 1397 متاسفانه تمرین ها بدلیل مشکلات شخصی اعضا پیگیری نشد
به روز رسانی 1402/03/09.
سال 1401 متاسفانه با فوت زنده یاد امیر رشیدی نژاد در مرداد ماه ،باقیمانده دوستان شامل پیام ، ساسان و میثم را بر آن داشت که مجددا برای فعالیت و استفاده از توان و ظرفیتی که موجود بود اقدام جدی بکنند . بر این اساس پاییز1401 بار دیگر دور هم جمع شدند و مبنایی برای ادامه فعالیت در نظر گرفتند که بر چند نکته تاکید داشت . اینکه امکان ورود کارهای جدید از ژانر و یا فضای فکری همگی در آن لحاظ شود . با توجه به اضافه شدن سن و سال و اینکه در صنعت این نوع موسیقی وجود شخصی بر روی صحنه که بتواند ارتباط نسلی بهتری با بینندگان این موسیقی بگیرد بعنوان خواننده اهمیت دارد . توجه به آفتی که خواننده محوری دیگر گروه هایی که در این زمینه در گذشته فعالیت می کردند را تحت تاثیر قرار داده بود همگی بر این نکته اتفاق نظر داشتند که محوریت و هسته اصلی گروه را همین سه نفر تشکیل دهند و از خواننده و یا نوازنده های دیگر بعنوان میهمان استفاده نمایند تا مگر اتفاق و یا آشنایی با نفرات جدیدتر ، این تفکر را تغییر دهد .. در این زمینه برای جذب درامر و نوازنده گیتار دوم (چه لید دوم و یا گیتار ریتم ) اقدام کنیم . عملا تا روزی که جذب خواننده صورت بگیرد وظیفه خوانندگی را در زمان تنظیم و یا احیانا اجراهای پیش رو به دوش ساسان و پیام خواهد بود . به عنوان اولین اجرا یک اجرای خیلی محدود در کافه ای در منطقه پونک انجام شد و با توجه به اتفاقات و رویدادهایی که در سال 1401 بافت جامعه ایران را تحت الشعاع خود قرارداده بود عملا تمرین ها بصورت متمرکز و هفته ای یک بار در استودیو زاوش(هومن موسوی) در خیابان جهان آرا ادامه دارد تا زمانی که فرصت اضافه شدن اعضای دیگر و رسیدن اجرا ها به مرحله ای که امادگی حضور در صحنه های محدود را داشته باشند فراهم شود . گروه مجموعا به این نتیجه رسیده اند که ژانر متمرکزی که اکنون با موسیقی مابین راک و پاپ با توجه به ساختار ساز بندی در دسترس است و ترانه هایی که اعضای گروه برای آن خواهند ساخت باید انتظار حضور محدود و تماشاگرانی خاص که به این ژانر توجه دارند داشته باشند و با ظهور و سیطره جو موسیقی پاپ و اخیرا از نوع هیپ هاپ نمی توان به صحنه های بزرگ فکر کرد .